ابوعبدالله جعفربن محمدبن حکیمبن عبدالرحمنبن آدم رودکی از شاعران ایرانی دوره? سامانی در سده? چهارم هجری قمریست. وی در تاریخ (??? هجری قمری) درگذشت. او استاد شاعران آغاز قرن چهار هجری قمری ایران است. از کودکی نابینا بوده است و بهروایتی بعدها کور شد. رودکی در روستایی بهنام بنج [?]در ناحیه رودک در نزدیکی نخشب که امروزه با نام قرشی در ازبکستان است بهدنیا آمده است.
فهرست مندرجات |
رودکی در دربار امیر نصر سامانی بسیار محبوب شد و ثروت بسیاری به دست آورد. میگویند رودکی در حدود یک صدهزار بیت شعر سروده است[?] و درموسیقی، ترجمه و آواز نیز دستی داشته است.
وی اسماعیلی بود و نصر نیز نخستین امیری بود که این مذهب را پذیرفت و به مبلغان اسماعیلی اجازه داد تا در قلمروش آزادانه مذهب خود را تبلیغ کنند.
پس از خلع نصر سامانی، عدهای در پی آزار و اذیت رودکی و سایر اسماعیلیان برآمدند، رودکی از دربار طرد شد و در در زادگاه خود با فقر درگذشت. رودکی در هنگام مرگ کور بود. عده ای اورا نابینای مادرزاد می دانند و گروهی معتقدند که بعدها نابینا شده اسنت.
میگویند توان و چیرگی رودکی در شعر و موسیقی به اندازهای بوده است که نیروی افسونگری شعر و نوازندگی وی در ابونصر سامانی چنان تأثیر گذاشت که وی پس از شنیدن شعر «بوی جوی مولیان» بدون کفش، هرات را به مقصد بخارا ترک کرد.
بوی جوی مولیان آید همی | یاد یار مهربان آید همی | |
:ریگ آموی و درُشتیهای او | زیرپایم پرنیان آید همی | |
آب جیحون از نشاط روی دوست | خنگ ما را تا میان آید همی | |
ای بخارا ، شاد باش و دیر زی | میر زی تو شادمان آید همی | |
میر سرو است و بخارا بوستان | سرو سوی بوستان آید همی | |
میر ماه ست و بخارا آسمان | ماه سوی آسمان آید همی |
مهمترین اثر او کلیله و دمنه منظوم است. جز آن سه مثنوی از او به ما رسیده و از بقیه اشعارش جز اندکی نمانده است.